بالاپوشی بافتهشده از پشم همانند لباس نمدی چوپانان به تن دارد. لباسی بدون آستین که پایین آن و روی کمر را با شالی محکم کرده است. به این لباس که تن اوست، «چوخه» و به ورزشکاری که آن را به تن کرده است، کشتیگیر «باچوخه» میگویند. به میدان میرود و دستانش را از یقه چوخه حریف میگیرد. تماشاچیان در گود شهیدبابانظر از حضور و رقابت او به وجد آمدهاند.
نامش محمد تیموری است و لقبش «پلنگ سیاه»؛ کشتیگیر خوشنام، خوشاخلاق و قهرمان چندین دوره کشتی باچوخه کشور که حدود یکسالی میشود هممحلی ما شده و ساکن بولوار شهیداسماعیلپورطرقی محله حسینآباد است.
همین چندماه پیش، محمد پساز حدود پانزدهسال رقابت و حضور در مسابقات قهرمانی وزن ۹۶ کیلوگرم، اینبار در سنگینوزن، قهرمان گود معروف زینلخان اسفراین شد.
محمد تیموری سیوچهارساله و متولد روستای بیدک است. بدنی بسیار ورزیده و آماده با قد و بالایی رشید و چهرهای خندان، از او تصویری دوستداشتنی در ذهن مخاطبان به یادگار میگذارد. خانوادهاش هم کشتیگیر بودهاند و این ژن ورزشکاری دوطرفه به او ارث رسیده است. برادرهایش هم سراغ کشتی چوخه رفتهاند، اما آنطورکه باید، سرآمد نشدند. علت موفقیت محمد شاید شیفتگیاش به این کشتی بوده است.
او از دهسالگی بهصورت حرفهای آموزش دیده است. محمد میگوید: آنقدر به این رشته ورزشی علاقه داشتم که خودم را به شهر میرساندم و در کلاس تمرین میکردم. علاوهبر کلاس، هرشب در خانه نیز به تمرین میپرداختم. استعداد و تمرینهای مستمر بالاخره کار خودش را کرد و شکر خدا به جایگاه خوبی رسیدهام.
محمد از همان دهسالگی به این سو دیگر کشتی را رها نکرد و وارد مسابقات این رشته شد. اولین رقابت حرفهای او مربوطبه سال۱۳۸۶ بوده است؛ البته آن بار در مسابقات استانی رشته جودو که در شهر سرخس برگزار شد، شرکت کرد. محمد همه ورزشهای خانواده چوخه را از جودو تا آلیش و کوراش، به شکل حرفهای دنبال کرده است.
در همان مسابقات، مقام اول را کسب کرد و طعم شیرین آن پیروزی در خاطرش مانده است. درباره اولینباری که قهرمان مسابقات کشتی باچوخه شد، به مسابقات نیمهشعبان رباط سمنگان در سال ۱۳۸۸ اشاره میکند.
محمد باور نمیکرد که در آن مسابقات سطحبالا بتواند قهرمان شود. جایزه آن رقابتها ۳۰۰هزارتومان بوده است که حسابی زیر دندانش مزه کرده؛ چون ۳۰۰ هزارتومان در آن زمان، پول زیادی محسوب میشده است.
از علاقه زیادش به کشتی میگوید. میپرسم: این شور و شوق در چه چیزی ریشه دارد؟ و جواب میشنوم: در منطقهای که زندگی میکردیم، علاقه اصلی مردم همین کشتی بود. در هر مراسم عروسی، ما بچهها جلو حاضران کشتی میگرفتیم. گاهی این کشتیها تا چندساعت ادامه داشت.
آن دوران کشتیگیران صاحبنامی مثل علی رضایی در قید حیات بودند و وقتی میدیدیم مردم و رسانهها احترامشان را دارند، ما هم دوست داشتیم مانند آنها بشویم. آنان ورزشکارانی خوشتیپ و موردعلاقه مردم بودند و الگوی ما شدند.
در سنین نوجوانی، رؤیای محمد، قهرمانی در گود معروف زینلخان اسفراین بود؛ رؤیایی که بارها به آن رسید. گود زینلخان مهمترین و حرفهایترین محل برگزاری کشتی باچوخه محسوب میشود که نگاه همه ورزشکاران و مخاطبان این رشته ورزشی به آنجاست. محمد میگوید: هیچ گودی در ایران بهاندازه زینلخان تماشاچی ندارد.
جمعیتی بین ۵۰ تا ۷۰هزار نفر تکتک حرکات و فنون تو را نظاره میکنند و آنجا اگر بتوانی پیروز بشوی، شادی وصفناپذیری دارد. تماشاگران از همهجا خود را به گود میرسانند و زن و مرد، پیر و جوان، ورزشکاران را تشویق میکنند.
صحبتهای محمد، فضایی شبیه به پارتنون روم باستان را به خاطر میآورد و رقابتهای جنگجویانی عضلانی و خستگیناپذیر. خودش هم تصدیق میکند و میگوید: عینا همان است؛ فقط چهلهکتار محل جای پارک خودرو تماشاچیان است.
محمد تا یک سال پیش در وزن منفی۹۶ کشتی میگرفت و در حال حاضر در وزن بالاتر و بهاصطلاح در سنگینوزن رقابت میکند. او بارها در وزن قبلیاش و اینبار در وزن سنگین در گود زینلخان قهرمان شده و به آرزویش رسیده است.
مسیر قهرمانیاش، اما آنچنان هموار نبوده است. سال۱۳۹۰ بار اولی که در گود زینلخان کشتی گرفت، نتیجه را واگذار کرد. راحت میگوید که حریفش قدَر و از او بهتر بوده است.
حتی نامش را به خاطر دارد و میگوید: علی محمدنیا تجربه خوبی داشت و همان تجربه هم کمکش کرد. سال بعد، تنها دورهای بود که در آن گود، مسابقات بینالمللی برگزار شد. از کشورهای همسایه بهویژه آسیای مرکزی تیمهایی در مسابقه حاضر شده بودند.
من هم در اوج بودم و همان سال در رقابتهای همه گودها قهرمان شده بودم. آن دوره در وزن ۹۰ کیلوگرم کشتی میگرفتم. خدا را شکر در مسابقات بینالمللی آن سال، قهرمان شدم و خیلی کیف کردم.
درمجموع یازدهسال در مسابقات گود زینلخان شرکت کرده است و ۱۰مقام دارد. فقط سال اول مقامی کسب نکرده است. در این سالها پنجبار به قهرمانی گود زینلخان رسیده که چهارتای آنها در وزنهای۹۰ و ۹۶ کیلوگرم بوده است. امسال هم در سنگینوزن نفر نخست شده است. علاوهبراین چهار مقام دوم و یک مقام سوم نیز در کارنامهاش دارد.
محمد میگوید: سنگینوزن کلا فرق میکند و کسی که در این وزن قهرمان شود، بهترین کشتیگیر باچوخه کشور لقب میگیرد.
معروف به «پلنگ سیاه» است؛ نامی رعبآور برای حریفان و جذاب برای تماشاچیان. درباره این لقب میگوید: مردم کرمانج و ترکمنها برای کشتیگیرانشان القابی انتخاب میکنند؛ القابی که اُبهت داشته باشد و از این طریق، علاقه خود را نشان میدهند.
محمد سبزه است و با خنده میگوید: احتمالا به خاطر رنگ پوستم گفتهاند پلنگ سیاه. در کشتیگرفتن دستهایم خوب کار میکند و شاید شبیه پنجه پلنگ به چشمشان آمده است. احتمال میدهم که اولینبار حبیب حسینی، رئیس انجمن چوخه تربت جام، لقب پلنگ سیاه را به زبان آورد. البته آن زمان او مسئول نبود و پیشکسوتی بود که میآمد و کشتیها را ضبط میکرد.
از نظر محمد، کشتی باچوخه بدون شک، ورزش اول ایران است و اعتقاد دارد که در خراسان بسیار بیشتر از یک ورزش است. این رشته ورزشی با پهلوانی آمیخته است و برای خودش فرهنگ و اصالت دارد.
او میگوید: خاطرم هست پیرمردی شاعر بود به نام «شیردل»؛ عینکهای بهاصطلاح تهاستکانی میزد. در مسابقات گرماب نیشابور دیدمش. گفتم حاجی تو کجا؟ اینجا کجا؟ گفت «پنجاهسال است که هرجا کشتی باچوخه برگزار شود، من برای تماشا و تشویق میروم.»
درحقیقت این ورزش عشقی است بین ورزشکار و مردم. میروی داخل گود زینلخان و میبینی چندهزار نفر برای تو میایستند. این حس کمی است؟ تشویق و صلواتفرستادن برای تو دلنشین است. در این کشتی، اگر اخلاق داشته باشی، محبوب مردم میشوی و قدرت و زور، محبت نمیآورد.
اگر اخلاق و منش ورزشکار خوب باشد، مردم با او مثل فرزندانشان برخورد میکنند و به او عشق میدهند. بههمیندلیل است که با دلم و برای خوشحالی مردم وارد گود میشوم. اوایل برای باخت ندادن و آبرو کشتی میگرفتم، ولی امسال برای خوشحالی مردم رفتم و با حال خوب آنها، حال منم خوب بود.
درباره سابقه کشتی باچوخه گفتگو را ادامه میدهیم. محمد که کارشناسی تربیتبدنی دارد، ابتدا درباره نام این ورزش میگوید: نام تنپوشمان چوخه و کلمه چوخه هم کُردی است. شاید عدهای فکر کنند که این ورزش متعلق به کُردهاست. البته علاقه و طرفداری کُردها به این رشته هم زبانزد است، اما به نظر من، کشتی چوخه متعلقبه خراسان بزرگ و کهن است و متعلقبه هیچ قوم خاصی نیست.
افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان هم این ورزش را دارند. کوراش، ورزش ترکمنهای ما که در عرصه بینالمللی به آن آلیش میگویند، از خانواده همین کشتی چوخه است. در ورزش آلیش دستها در کمربند حریف است و آزاد نیست، اما در چوخه دست باز است و از زانو به پایین و از آرنج به پایین را نمیتوانی بگیری و باید دستت به لباس باشد. در رشته کوراش هم باید لباس آستیندار بپوشی و از کمر به پایین هم نمیتوانی با دست بگیری و باید سر پا فن بزنی.
محمد در رشته آلیش، عنوان قهرمانی آسیا و جهان را در سال۲۰۱۴ کسب کرده است. یک مقام سوم هم در مسابقات جهانی ترکمنستان دارد. همچنین در چندین دوره مسابقات کشوری قهرمان شده است. او خاطرهای هم از سال۲۰۱۶ تعریف میکند که در مسابقات ورزشی قزاقکورس قزاقستان شرکت کرد و با اینکه جایگاه نهم را به دست آورد، باز هم جایزه درخوری دریافت کرد.
چندباری تصمیم گرفته است از کشتی خداحافظی کند، اما با تقاضای دوستداران از اینکار صرف نظر کرده است. ازطرفی هنوز دلش میخواهد کشتی بگیرد؛ میگوید: چندبار میخواستم کشتی را بگذارم کنار، ولی ترک آن خیلی سخت است.
میپرسم: عمر حرفهای کشتیگرفتن چقدر است؟ میگوید: هر وقت کشتی را رها کنی، میشوی پیشکسوت. معمولا تا سیسالگی کشتی میگیرند و من چندسالی است اضافهکاری میکنم! تا هر زمان بخواهی میتوانی کشتی بگیری، ولی از یک جایی به بعد، دیگر باید بپذیری که کنار بنشینی، البته نه به خاطر ضعف. حریف میآید و میبینی بیستسال سن دارد و میفهمی دیگر زمان تو نیست.
قرار است بعداز ماه محرم، مسابقاتی برای تجلیل از محمد برگزار شود و آنجا از کشتی حرفهای خداحافظی کند. او میگوید: باید بروی دنبال زندگیات. زندگی خرج دارد و ورزشکاران این نوع رشتههای ورزشی معمولا هیچ آینده تضمینشدهای ندارند.
در مراسم تجلیل آخر، گلریزانی صورت میگیرد و برای پهلوان هدیهای جمع میشود.
عمری را پای ورزش گذاشته است و پشیمان نیست. احترام و علاقه مردم را سخت به دست آورده و برای او بیشترین ارزش را دارد. محمد ادامه میدهد: از نقطه صفر به اینجا رسیدم که مردم احترامم را دارند. مردم چوخه را دوست دارند و این ورزش مردمی است. بهدلیل کمکاری مسئولان است که چوخه آنطورکه باید معروف نشده، اما برای من، خراسان مهم است، نه لهستان!
همین که مردم این خطه دوستدار کشتی و کشتیگیران هستند، به دنیا میارزد. همیشه گفتهام که ورزشکار حرفهای شایستهاحترام است؛ چون از همهچیز زندگیاش میگذرد. دندههایم شکسته است و دندانشکسته هم دارم. ریشم در کشتی سفید شده و موهایم ریخته است. اما بهخاطر مردم کشتی گرفتهام، نه جایزه.
بارها دیدهام که وقتی میبازم، تماشاچی گریه میکند یا خودش را میزند. درواقع از من بیشتر ناراحت است و غصه میخورد؛ چون محبت دارد. حرف آخر همان کلام اول است؛ محبوبیت کار خداست.
در حاشیه برگزاری مسابقات کشتی باچوخه روز جمعه گذشته در گود شهیدبابانظر، سراغ چندتن از دوستداران و پیشکسوتان این ورزش میروم تا درباره محمد و کشتی او صحبت کنند.
سیدمحمد حسینی عضو روابط عمومی انجمن کشتی باچوخه کشور میگوید: محمد تیموری در شهرستان خودش هم جزو محبوبترینهاست. دوبار قصد خداحافظی داشته است، ولی مردم خواستهاند که نرود؛ نرفته و دوباره قهرمان شده است. حقیقتا پهلوان و بهترین است و با کشتیگرفتن، تماشاچی را همراه خود میکند.
به نظر من در چند سال اخیر، نیمی از تماشاگران بهخاطر محمد به تماشای مسابقات میآیند. اگر اعلام شود محمد قرار است در مسابقاتی شرکت کند، تماشاچی دوبرابر میشود.
حسینی نوع کشتیگرفتن محمد را هم یکی از علل محبوبیت او میداند و میگوید: محمد فنهای اصیل کشتی چوخه را اجرا میکند؛ مثلا لنگ وسط، لنگ کمر (لنگ خراسانی) و دستقلپیچ و دیگر موارد. نترس مبارزه میکند و کشتی جذاب میشود؛ تماشاگر هم به وجد میآید.
اکثر کشتیهایی که میگیرد با ضربه فنی تمام میشود، نه امتیاز. به فنونی که حریف را از زمین جدا کنی و دوباره به زمین بزنی، «فن اصیل» میگویند و او همیشه همین فنون را اجرا میکند. در یک کلام، کشتیهایش تماشاگرپسند است. نکته دیگر این است که او هیچوقت دنبال حاشیه نبوده است و به داور و داوری اعتراض نمیکند. از نظر من، او با اختلاف، محبوبترین کشتیگیر باچوخه خراسان است.
عباسعلی جوان، پیشکسوت کشتی چوخه، درباره محمد میگوید: او از همان ابتدا برای فنزدن و بلندکردن داخل گود میآمد. دفاعی رقابت نمیکرد و با حمله دفاع میکرد. جوری کشتی میگیرد که حریف مجبور است مثل خودش رقابت کند. چند سال پیش، در سیزدهمسابقه طی یک سال، فقط در یکی دوم شد و در بقیه، مقام نخست را کسب کرد. بامعرفت و آرام است. پلنگ سیاه لقب درستی برای اوست.
محمود یعقوبی، پیشکسوت و عضو هیئتامنای گود بابانظر، هم درباره محمد میگوید: پهلوانی است که بیغلوغش کشتی میگیرد. مقامهایش خیلی زیاد است و کمتر مثل او داشتهایم. جوانمردانه و با اعتمادبهنفس کشتی میگیرد. مردم دوستش دارند و اخلاق خوبی دارد. هیچموقع به داوری اعتراض نمیکند. امیدوارم فعلا از کشتی خداحافظی نکند؛ چون میتواند چند سال دیگر هم در این رشته بدرخشد.
غلام صفایی هم پیشکسوت کشتی است. او درباره محمد تیموری میگوید: از نظر من در حال حاضر محمد بهترین کشتیگیر خراسان است. بسیار نمایشی و دیدنی کشتی میگیرد. تماشاگران، ورزشکاری را که خوشاخلاق باشد، دوست دارند. هنوز وقت کنارکشیدن محمد از کشتی نرسیده است.
مجری همه را به وجد میآورد. با خواندن نام محمد تیموری، همه فریاد شادی میکشند. محمود شهران مجری و گزارشگر برنامه است و الگوی او هم هادی عامل، گزارشگر شیرینبیان کشتی است. او درباره محمد میگوید: اخلاق و منش پهلوانی محمد حرف ندارد. حریف قدری برای کشتیگیران است. بعضی افراد گارد سمت راست یا چپشان ضعیف است، اما محمد تیموری هردو را خوب اجرا میکند.